الگو گرفتن از قرآن
چگونه مىتوان قرآن را الگو قرار داد؟
الگو قرار دادن كسى يا چيزى براى انسان به اين معناست كه انسان حركات، سكنات، اعمال، گفتار و رفتارش شبيه الگو شود. ما با فهم دقيق قرآن و عمل به دستورهايش و اجراى اوامر و ترك نواهىاش و عبرت گرفتن از قصص آن ـكه در مورد امتهاى گذشته است ـ و ترك روش كسانى كه در قرآن مذمت شدهاند و پيروى از روش كسانى كه در قرآن مدح شدهاند و در يك كلمه قرآنى شدن، در حقيقت قرآن را الگو قرار دادهايم. حضرت على(ع) درباره پرهيزكاران مىفرمايد:
«افراد پرهيزكار، شب هنگام برپا مىخيزند و قرآن را جزء جزء و با ترتيل مىخوانند و اندوهبار مىشوند و داروى درد خود را در قرآن مىجويند. اگر به آيهاى برسند كه تشويقى در آن است بدان طمع [و اميد] دارند و جانهايشان چنان به شوق مىافتد كه گويا گوش دل بدان مىسپارند و اگر به آيه عذاب برسند گويا بانگ برآمدن و فرو شدن شعلههاى آتش دوزخ را مىشنوند…»[1]
چنانكه روشن است حضرت، در خطبه ياد شده بيان كردهاند كه مؤمنان چگونه قرآن را الگوى خود قرار دادهاند.
چگونه مىتوان احكام قرآن را در جامعه اجرا كرد؟
اين مهم، همّت بلندى را مىطلبد، چون هر چه كارى بزرگتر و برجستهترباشد براى انجام دادن آن به تلاش و جديت و همّت بيشترى نياز است، امّااز آنجا كه احكام قرآن مطابق با فطرت بشر است، راحتتر بر دلهاى پاكمىنشيند. اولين قدم و از راههاى بسيار مهم براى پياده كردن احكام قرآن درجامعه اين است كه ما مردم و جوانان را با قرآن آشنا كنيم. كارى كه مقام معظم رهبرى ـمدظله العالىـ سالها پيش در كشور شروع كردند و ما ثمرات آن را امروز مىبينيم كه تعداد كودكان حافظ قرآن روزبهروز در حال افزايش است و جوانان زيادى به قرآن و حفظ و فهم آن علاقه پيداكردند. برخى از راهكارهاى اجراى فرهنگ قرآن در جامعه عبارتند از:
1. بايد هماهنگى قرآن و عترت بيش از پيش براى مردم بازگو شود و به مسلمانان تفهيم شود كه بايد به هر دو متمسك شوند.
2. بايد نيازمندى شديد مردم به قرآن ـاين برترين ارزش و عالىترين اسوهـ براى جامعه بازگو شود; چنانكه حضرت باقر(ع) در مورد قرآن مىفرمايد: «هيچ ملتى بدون قرآن غنى و بىنياز نيست و هيچ كس با داشتن قرآن فقير و محتاج نيست».
3. توجه به قرآن و عترت به صورت يك فرهنگ فراگير «مثل محرم و عاشورا» تبديل شود و با تبليغ و ترويج، مردم طالب شوند و براى به دست آوردنش از هم سبقت بگيرند.
4. دولت اسلامى و نيروهاى تبليغ و ارشاد جامعه بايد معيار ارزش جامعه را معيار قرآن و عترت قرار دهند و چشمانداز حركتهاى اجتماعى به سوى آن معطوف شود. احترامها، امتيازها، اهميت دادنها و… بر اساس پيروى از قرآن باشد.
5. حركتهاى اجتماعى براى تربيت انسان مثل: آموزش و پرورش، دانشگاه و… بايد بر اساس فرهنگ قرآن و عترت صورت پذيرد و در اين كار سبقت بگيرند و جهان بينى خود را از آن كسب كنند.
بهترين بنده قرآن خوان و قارى كيست؟
امام باقر(ع) درباره دسته بندى قاريان قرآن مىفرمايد:
«قاريان قرآن سه دستهاند:
1. كسانى كه قرائت قرآن را وسيله امرار معاش و جلب هداياى پادشاهان و فزونطلبى قرار دادهاند.
2. كسانى كه قرآن را مىخوانند و فقط حروف آن را گرفته و حدود آن را ضايع كردهاند… [و به آن عمل نمىكنند]خدا امثال آنان را زياد نكند.
3. كسانى كه قرآن را تلاوت مىكنند و با دستورهاى شفابخش آن، بيمارىهاى قلبى و فكرى خود را درمان مىكنند. شبها با تلاوت قرآن مأنوساند و روزها در صحنههاى زندگى از آنها الهام مىگيرند….
پس خداوند به بركت اين گروه از حاملان معارف قرآن، بلا را از اجتماعات دورمىكند و به علت حضور آنان، باران رحمت خود را فرود مىآورد. به خدا قسم! اين دسته در جامعه، از كبريت احمر كميابترند!»[2]
بهترين قرآن خوان و قارى كسى است كه:
1. تلاوتش خالصانه و مقدمه عمل به قرآن باشد; يعنى بخواند تا بفهمد و عملنمايد.
خداوند متعال به پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد: «[اين] كتابى مبارك است كه آن را بهسوى تو نازل كردهايم تا در[باره]آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند.»[3]
2. آداب تلاوت قرآن از قبيل: طهارت، تدبر و تفكر در آيات، خضوع و خشوع و… را رعايت كند و از جهت ترتيل (وقف و ابتدا)، صوت، لحن، تجويد، قرآن را درست و طبق معيارهاى دقيق بخواند.
پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد: «قرآن را با لحنهاى عرب بخوانيد». و در روايت ديگرى مىفرمايد: «قرآن را با صوت نيكو زينت دهيد، زيرا صوت نيكو بر زيبايى قرآن مىافزايد».[4]
3. تلاوت قرآن مقطعى نباشد و هر روز قرآن بخواند. خداوند متعال مىفرمايد: (فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان); هر چه از قرآن ميسر مىشود، بخوانيد.[5]
4. قرآن را به ديگران بياموزد; پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد:
«بهترين شما كسى است كه قرآن را فراگيرد و به ديگران ياد دهد».[6]
براى انس گرفتن با قرآن مجيد راههايى وجود دارد كه بسيارى از آنها تجربى است و لازم است آزمايش شود. كيفيت رسيدن به هدف با توجه به ذوق، سليقه، استعداد و گرفتارىهاى شخصى تفاوت مىكند. از جمله اين راهها آشنايى با قرائت قرآن، آشنايى با مفاهيم، ترجمه و تفسير قرآن، خواندن مداوم، رعايت آداب ظاهرى و باطنى قرائت قرآن، بررسى كيفيت تعامل و برخورد اولياى الهى و معصومين(ع) با قرآن و الگو قرار دادن آنان و اهل قرآن است.
انس با قرآن چگونه به دست مىآيد؟ لطفاً درباره اهميت آن هم توضيح دهيد؟
هر مرد و زن مسلمان، بايد قرآن را تلاوت و در آياتش تدبر و خصلت همدم بودن با آن را در خود ايجاد كند و رابطه تنگاتنگ و جدّى با آن داشته باشد، چرا كه قرآن، كتاب كامل انسانسازى است. جامع تمامبرنامهها و رموز تكامل است. سخن خداست و عمل به آن، موجب پيروزى و رستگارى دنيا و آخرت مىشود.
انس، يعنى رابطه گرم، علاقه و محبتِ آميخته با عشق و معرفت و الفت ناگسستنى كه موجب اتصال و به هم پيوستگى مىشود. اگر خواسته باشيم به چنين انسى برسيم، نخست بايد عظمت قرآن را بشناسيم و آن را با تمام وجود درك كنيم كه غذاى كامل روح است و موجب رشد معنوى و تكامل همهجانبه خواهد شد. شناخت قرآن به آن است كه در آياتش تدبر كنيم و در محضر استادان برجسته و شايسته يا استفاده از كتابهاى تفسيرى از تفسير آن آگاهى يابيم. «ما اينگونه آيات قرآن را، براى گروهى كه مىانديشند، شرح مىدهيم».[7]
اُنس واقعى داراى دو ركن است: 1. شناخت; 2. عشق.
هرگاه قرآن را بشناسيم، به عظمت نازل كننده و پيامبرى كه بر او نازل شده پى ببريم، محتوايش را دريابيم و سپس با عشق، با آن ارتباط فكرى و عملى برقرار كنيم; در اين صورت است كه مىتوانيم ادعاكنيم با قرآن انس گرفتهايم.
حضرت على(ع) درباره پرهيزكاران مىفرمايد: «آنها شب هنگام بر پا ايستاده، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مىكنند. جان خود را با قرآن محزون مىسازند و داروى درد خود را از آن مىگيرند. هرگاه به آيهاى كه در آن تشويق است مىرسند، با علاقه فراوان به آن روى مىآورند. چشم جانشان با شوق بسيار در آن خيره مىشود و آن را نصبالعين خود مىسازند. هرگاه به آيهاى كه در آن بيم و انذار است مىرسند، گوشهاى دلشان را براى شنيدنش باز كرده، گمان مىكنند كه صداى ناله آتش سوزان دوزخ و به هم خوردن زبانههايش در گوش جانشان طنينانداز است.»[8]
چه كنيم كه بتوانيم به قرائت قرآن و عمل كردن به دستورهاى آن علاقه شديد پيدا كنيم; بهگونهاى كه قرآن با گوشت و خونمان عجين شده، دورى از آن براىمان قابل تحمل نباشد؟
براى مأنوس شدن با قرآن، داشتن برنامهاى منظم و روزانه براى قرائت قرآن و حتىالامكان تكلّم قرآنى مفيد مىباشد. براى فهميدن قرآن، علاوه بر فراگيرى علوم مقدماتى، بايد از تفسيرهايى كه درباره قرآن نوشته شده مدد جست.
البته از خود قرآن مجيد هم مىتوان مراحل فهم آن را به دست آورد. در آيه (ولَقَد يَسَّرنَا القُرءانَ لِلذِّكرِ فَهَل مِن مُدَّكِر)[9] اشاره مىفرمايد قرآن براى پندآموزى، آسان شده است، ولى بايد «پند گيرنده»اى باشد. بعد از اين كه پندگيرنده يافت شد. بايد دانست قرآن كتابى است كه: (لا يَمَسُّهُ اِلاَّالمُطَهَّرون).[10] پس از آن نوبت به ترتيل قرآن مىرسد: (و رَتِّلِ القُرءانَ تَرتيلا)[11] و آنگاه به تدبّر: (اَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرءانَ اَم عَلى قُلوب اَقفالُها)[12]و تقواى الهى مرحله بعدى اين سير است: (واتَّقوا اللّهَ ويُعَلِّمُكُمُ اللّه)[13] كه تدبر در قرآن و عمل به آن انسان را به تقواى الهى مىرساند و اين تقوا باعث مىشود كه ابواب علوم از طرف خداوند متعال به سوى انسان گشوده شود و….
علاوه بر مطالب ياد شده، براى نزديك شدن به اين كتاب آسمانى مىتوان با استفاده از بيانات پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و تزكيه روح و نفس و نيز با درخواست از خداى متعال با آن ارتباط حاصل نمود.
براى انس بيشتر با قرآن، خداوند متعال و امامان معصوم(ع) چه بايد كرد؟
براى انس بيشتر با پيشوايان بزرگوار معصوم(ع) عمل به نكاتى اهميت فراواندارد:
1. دستورهاى خداى تعالى را اطاعت كنيم.
2. علم و معرفت خود را نسبت به او افزايش دهيم: «تا نگردى آشنا زين پرده رمزى نشنوى». افزايش علم و معرفت، راههايى دارد; از جمله:
الف) مطالعه و تفكر در اسرار آفرينش (انسان، زمين، آسمان، گياهان، حيوانات و…) هر كس در مطالعه آفرينش و اسرار زندگى بشر دقيقتر شود، سهم بيشترى از معرفت و شناخت نصيب او خواهد شد. قرآن كريم مىفرمايد: «و از نشانههاى [قدرت] او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست. قطعاً در اين[ امر نيز] براى دانشوران نشانههايى است».[14]
ب) تحقيق و مطالعه كتابهاى اصول عقايد (مانند برخى از كتابهاى شهيدمطهرى، استاد مصباح يزدى، آيةالله مكارم شيرازى و…) و پرسيدن شبهاتى كه در ذهن به وجود مىآيد. پيامبراكرم(ص) در روايتى مىفرمايد: «كليد علم، پرسشاست».[15]
3. با مطالعه درباره زندگى، اخلاق، رفتار و گفتار امامان معصوم(ع) شناخت خود را درباره آنان افزايش داده، ارتباط خود را با آنان بيشتر و زيارتشان را از راه دور يا نزديك فراموش نكنيم. (مانند: زيارت جامعه، زيارت عاشورا، زيارت امامزمان هر روز صبح و(عج) هر جمعه كه در كتاب مفاتيح الجنان آمده است). علاوه بر آن به معنا و مفهوم زيارات توجه كنيم. هر كس امامان معصوم را بهگونه شايسته و درست بشناسد و حجابها و موانعِ (هواپرستى، تعصب، گناه، كبر و غرور، حب دنيا و…) بين خود و آنها را بر طرف كند، قطعاً محبت و انس و ارتباطش با آنان بيشتر خواهد شد.
3. براى انس بيشتر با قرآن بايد پس از فراگيرى روخوانى و روانخوانى و تجويد آن، به قرائت و حفظ و تدبر و تفكر در آيات بپردازيم و هر روز يا شب، مقدارى از آيات آن را تلاوت كنيم و با مفاهيم و تفسير آيات آشنا شده، به آنها عمل كنيم.
4. بايد توجه داشت كه اين امور، فقط با مبارزه با هواهاى نفسانى و كنار گذاشتن تنبلى و بىحوصلگى در ميدان علم و عمل و با كوشش مستمر و توكل بر خداوند متعال حاصل مىشود; چنان كه خداوند متعال مىفرمايد:
(والَّذينَ جـهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا واِنَّ اللّهَ لَمَعَ المُحسِنين); و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند، به يقين راههاى خود را بر آنان مىنماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.[16]
چه راهى براى ورود به دنياى آسمانى و روحانى قرآن كريم و آشنا شدن با اين درياى بىكران الهى و غرق شدن در لذّات روحانى آن و ايجاد علاقه به اين كتاب عزيز وجود دارد؟
بسيارى دوست دارند به قرآن نزديك شوند، امّا راه آن را نمىدانند. براى نزديك شدن به قرآن، قبل از هر چيز بايد بدانيم كه قرآن چيست؟ چرا خدا آن را فرستاده؟ و اگر نمىفرستاد، چه مىشد؟ راستى آيا تا كنون درباره اين پرسشها فكر كردهايد؟
خداوند، دوست و آفريدگار ماست. همه دنيا، آسمان، زمين، ماه، خورشيد و ستارگان را براى ما آفريده است. دنيا را آفريده تا در آن زندگى كنيم; از نور و گرماى خورشيد استفاده كنيم و از تماشاى ماه و ستارگان لذّت ببريم. پس از اين جهان نيز، جهانى بهتر و والاتر براى ما آفريده و انواع ميوهها و غذاها را در آن قرار داده است. باغهاى پر از گل، درختانِ پر از شكوفه و ميوه، دوستانِ مهربان و هزاران نعمتِ ديگر كه چون آنها را نديدهايم، نمىتوانيم تصور كنيم.
رسيدن به آن دنياى زيبا و رفتن به آن بهشتِ خوبىها، به راهنما و نقشه نياز دارد و خداوند، آن نقشه را در اختيار ما گذاشته است. به راستى اگر آن نقشه نبود، هرگز به سعادت نمىرسيديم. آن كليدى كه ما را به بهشت رضوان الهى مىرساند، قرآن است. اگر قرآن نبود، خوبىها را نمىفهميديم. راه درست و نادرست را نمىشناختيم، در نتيجه، در زندگى سرگردان مىشديم. نمىدانستيم چگونه رفتار كنيم; از چه راهى برويم; چه كارهايى انجام دهيم; چه غذاهايى بخوريم; چه حرفهايى بزنيم; با پدر، مادر، دوستان، و اقوام خود چگونه رفتار كنيم; با چه كسانى دوست شويم; با خدا چگونه حرف بزنيم و سرانجام چه كنيم تا به رستگارى ابدى برسيم.
راستى اگر قرآن نبود، آيا مىتوانستيم اين همه را بفهميم؟ هرگز! هر آيه و سوره قرآن به ما مىآموزد كه چگونه زندگى كنيم تا كامياب و خوشبخت شويم. وقتى فهميديم قرآن، چنين كتاب با ارزشى است، كمكم احساس مىكنيم به قرآن و فهم اين كتاب الهى نيازمنديم و اين احساس نياز، اولين قدم براى علاقهمند شدن به قرآن است.
البته راههايى هم براى نزديك شدن به اين كتاب آسمانى وجود دارد; مانند:
1. فراگيرى روخوانى و روانخوانى قرآن; پيامبراكرم(ص) مىفرمايد: «بهترين شما كسى است كه قرآن را بياموزد و آن را به ديگران نيز ياد دهد».[17]
2. اقدام به قرائت قرآن; رسول گرامى اسلام(ص) در اين باره مىفرمايد: «خانههاى خود را با تلاوت قرآن نورانى كنيد».[18]
علاوه بر مطالب ياد شده مىتوان از طريق بيانات پيامبراكرم(ص) و امامان پاك(ع)، تزكيه نفس، دعا و… با قرآن ارتباط برقرار كرد.
اگر بخواهيم فرزندانمان را به قرآن علاقهمند كنيم چه اعمالى بايد انجام دهيم؟
براى علاقهمند كردن فرزندان به قرآن نكاتى را بهطور اختصار بيان مىكنيم:
1. بيان اهميت اين كتاب آسمانى; 2. بيان قصهها و تمثيلهاى قرآنى با زبان كودكانه; 3. تشويق و ترغيب دايمى فرزندان; 4. الگو قراردادن معارف، احكام و اخلاقيات قرآنى در حركات، سكنات، اعمال، گفتار و رفتار; 5. فراهم كردن وسايل لازم از قبيل قرآن و جزوههاى آموزشى، نوارهاى كاست براى تمرين، رحل، كتابهاى مخصوص و… 6. تشويق فرزندان براى رفتن به كانونهاى فرهنگى براى تعليم قرآن; 7. فراهم كردن جوّى سالم در محيط منزل به صورتى كه توجه به قرآن بهصورت يك فرهنگ فراگير مانند «محرم و عاشورا» بشود; 8. رعايت حلال و حرام از جانب والدين; 9. برقرارى جلسه قرآن با فرزندان و….
[1]. نهج البلاغه، خطبه 193 (خطبه همام).
[2]. الكافى، ج2، ص591 و مهدى مشايخى، آداب تلاوت قرآن، ص43ـ44.
[3]. ص، آيه29.
[4]. ميزان الحكمه، ج3، ص2525 و 2529.
[5]. مزمل، آيه20.
[6]. ميزان الحكمه، ج3، ص2525 و 2529.
[7]. يونس، آيه24.
[8]. نهجالبلاغه، خطبه 193 (همام).
[9]. قمر، آيه17.
[10]. واقعه، آيه79.
[11]. مزمل، آيه4.
[12]. محمد، آيه 24.
[13]. بقره، آيه282.
[14]. روم، آيه22.
[15]. بحارالانوار، ج1، ص197.
[16]. عنكبوت، آيه69.
[17]. بحارالانوار، ج89، ص186.
[18]. الكافى، ج2، ص574; براى آگاهى از آداب قرآن ر.ك: فصل 3، پرسش 17
نقش واهمیت قرآن کریم در زندگی بشر
قرآن كریم در برگیرنده هدایت و سعادت انساندر دنیا و آخرت میباشد و در تمام مراحل زندگی رهبر و راهنمای انسان به سوی كمال است. «این قرآن به راهی هدایت میكند كه مستقیمترین راههاست…»[1] كسانی كه با قرآن مأنوسند به كمك قران حق را از باطل تشخیص میدهند. [2]
قرآن كریم، انسان را به زندگی كردن با معیارها و ارزشهای انسانی و اسلام دعوت میكند، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «هر كس قرآن را پیش روی خود قرار داد، رهبر و پیشوای او به بهشت خواهد بود وهر كس آن را به پشت سر افكند طرد كننده و سوق دهنده او به سوی جهنم خواهد بود».[3]
قرآن مجید عامل صعود به سوی بهشت،[4] مایه خرمی دلها،[5] دریای بیكران معرفت[6] و یگانه عامل توانگری است.[7] كه عامل اصلی هدایتگر و تربیت كننده افراد و جوامع بشری به سوی كمال و نیل به ارزش های اخلاقی و انسانی است.
درباره ارتباط وانس با قرآن كریم، لازم است چند نكته مورد توجه قرار گیرد:
الف. چگونه میتوان با قرآن مجید انس پیدا كرد؟
برای بهرهمندی و اُنس با قرآن باید مراحلی را طی كرد از جمله:
1. یادگیری قرآن؛ پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «خیاركم من تعلم القرآن وعلّمه؛[8] بهترین شما كسی است كه قرآن را بیاموزد و آن را به دیگران نیز یاد دهد.
2. قرائت قرآن؛ حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «من قرأ القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه ودمه و جعله الله مع السفره الكرام البرره…؛[9] كسی كه قرآن بخواند، درحالی كه جوان مؤمن است، قرآن با گوشت و خون او مخلوط شده و با فرشتگان بزرگوار و نیكو صفت همنشین میشود.»
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «نوروا بیوتكم بتلاوه القرآن…»؛[10] خانههای خود را با تلاوت قرآن نورانی كنید.»
تلاوت قرآن نیز خود دارای آدابی است از جمله: الف. مسواك زدن، پیامبر گرامی میفرماید: «نظفوا طریق القرآن قیل یا رسول الله و ما طریق القرآن قال افواهكم قیل بماذا قال بالسواك؛[11] راه قرآن را پاكیزه نگه دارید. عرض شد یا رسول الله! راه قرآن چیست؟ فرمود: دهانهایتان. عرض شد: چگونه؟! فرمود: بوسیله مسواك كردن.»
ب. وضو و طهارت داشتن هنگام تلاوت قرآن؛ «لا یسمه الا المطهرون؛[12] جز پاكان بر آن دست نزنند».
ج. پناه بردن به خداوند متعال پیش از قرائت قرآن؛ «فاذا قرأت القرآن فاستغذ بالله من الشیطان الرجیم؛ وقتی كه قرآن میخوانی از (شرّ) شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر. »
د. قرائت قرآن با صدای خوش و دلنشین؛ پیامبر گرامی ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «لكل شیء حلیه و حلیه القرآن الصوت الحسن؛[13]
ه. قرائت قرآن همراه با خشوع؛ «الم یأن للذین ءامنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق…؛[14] آیا وقت آن نرسیده است كه دلهای مؤمنان در برابر ذكر خدا و آن چه از حق نازل شده خاشع گردد….»
و. قرائت همراه با حزن و اندوه؛ پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «ان القرآن نزل بالحزن فاذا قرأ نموه فابكوا فان لم تبكوا فتباكوا»[15] براستی قرآن همراه با حزن نازل شده است، بنابراین، هنگامی كه قرآن میخوانید گریه كنید و اگر گریه نكردید حالت گریه را به خود بگیرید. »
ز. تلاوت قرآن با ترتیل و شمرده؛ «ورتل القرآن ترتیلا؛[16] قرآن را با دقت و تأنی بخوان. »
3. تدبر در قرآن؛ قاری قرآن باید با توجه به معانی قرآن، آن راتلاوت كند و در آیات تفكر و اندیشه نماید و از آنها پند گیرد، چنان كه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «(پرهیزكاران) در شب به پا خواسته و قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت میكنند، جان خویش را با آن محزون میسازند و دوای درد خود را از آن میگیرند هرگاه به آیهای برسند كه در آن تشویق باشد، با علاقه و امید به آن روی میآورند و روح و جانشان با شوق بسیار در آن ذخیره میشود و آن را همواره الگوی خود میسازند و هرگاه به آیهای برسند كه در آن بیم باشد، گوشهای دل خود را برای شنیدن آن باز میكنند و صداهای ناله و برخورد زبانههای آتش در گوششان طنین انداز است»[17]
4.عمل به قرآن؛ پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «ربّ تال للقرآن و القرآن یلعنه؛[18] چه بسیار كسانی كه قرآن را تلاوت میكنند، در حالی كه قرآن بر آنها لعن و نفرین میفرستد.»
5.حفظ قرآن؛ پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «لا یعذب الله قلبا وعی القرآن؛[19] خداوند قلبی را كه ظرف قرآن باشد، عذاب نمیكند.» بنابراین، برای مأنوس شدن با قرآن، داشتن برنامهای منظم و روزانه برای قرائت و عمل به موارد و عوامل مذكور لازم است.
ب. چرا قرآن كریم در بین ما مهجور است؟ مهجوریت قرآن و فاصله گرفتن مردم به خصوص مسلمانان از مفاهیم و معارف قرآن علتهای متعددی دارد از جمله:
1. تلاش و توطئه شیاطین جنی و انسی باعث شده كه مردم از مفاهیم و معارف بلند قرآن مجید فاصله گرفته و در دام شیطانهای وسوسهگر گرفتار آیند و با آموزههای قرآن كریم بیگانه شوند و قرآن در میان آنها به خصوص مسلمانان مهجور بماند، قرآن كریم میفرماید: « و قال الرسول! یارب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا؛[20] و پیامبر (خدا) گفت: «پروردگارا! قوم من این قرآن را رها كردند (و از آن دوری جستند). »
2. فراموش كردن مفاهیم و معارف قرآن كریم وغفلت از آنها، باعث شده كه مردم به دستورها و پیامهای راهگشا و هدایتگر این كتاب مقدس توجه نكنند و فرهنگ قرآن در میان مردم به دست فراموشی سپرده شود بسیاری از مردم به جای عمل به قرآن، تنها آن را به عنوان یك كتاب مقدس یا به قصد ثواب آن را تلاوت میكنند و یا در مراسم ختم مردهگان آن را قرائت نموده و یا در كنار سفره عقد و یا دریاچهای سبز بر روی طاقچه از آن نگهداری میكنند!! در حالی كه قرآن كریم برای هدایت و تربیت انسانها نازل شده و مردم باید با عمل به دستورها و فرمانهای آن، برای رسیدن به كمال و نزدیك شدن به خداوند را بپیمایند و در آیات آن تدبر و تفكر كنند ودر زندگی آنها را بكار گیرند و پیاده كنند؛ «… و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفكرون؛[21]… و ما این ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم تا آن چه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین كنی، شاید اندیشه كنند.»
3.حضرت علی ـ علیه السّلام ـ درباره مهجوریت قرآن كریم میفرماید: «… حاملان قرآن آن را واگذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش میكنند، پس در آن روزقرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور میگردند و هر دو غریبانه در یك راه ناشناخته سرگردانند و پناهگاهی میان مردم ندارند، پس قرآن و پیروانش در میان مردمند، ولی گویا حضور ندارند، با مردمند ولی از آنها بریدهاند؛ زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند، گر چه كنار یكدیگر قرار گیرند، مردم در آن روز، درجدایی و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و یگانگی پراكندهاند، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست، پس از قرآن جز نامی نزدشان باقی نماند و آنان جز خطی را از قرآن نشناسند…».[ 22]
برای چیزی زیبایی و زینتی است و زینت قرآن صوت نیكو میباشد.
[1] . اسراء، آیه 9.
[2] . فرقان، آیه 1.
[3] . محمد بن یعقوب كلینی، الكافی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ج 2، ص 598.
[4] . شوری، آیه 7.
[5] . علامه مجلسی(ره)، بحار الانوار، مؤسسه الوفا بیروت، سال انتشار 1404 ق، ج 2، ص 36.
[6] عبد الحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404 ق، ج 10، ص 194.
[7] . محدث نوری، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اوّل، ج 4، ص 236.
[8] . علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفا بیروت، ج 89، ص 186.
[9] . محمد بن یعقوب كلینی، الكافی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، ج 2، ص 603.
[10] . همان، ص 610.
[11] . بحارالانوار، همان، ص 213.
[12] . واقعه، 79.
[13] . نحل، آیه 98.
[14] . الكافی، همان، ص 615، حدید، آیه 16.
[15] . شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، چاپ دوّم، ص 49.
[16] . مزمل، آیه 4.
[17] . نهج البلاغه، معجم المفهرس، نشر مؤسسه امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ قم، خطبه 193، ص 12.
[18] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه، قم، مكتب الاعلام الاسلامی، ج 8، ص 90.
[19] . بحار الانوار، همان، ص 178.
[20] . فرقان، آیه 30.
[21] . نحل، آیه 44.
[22] . محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، تهران، انتشارات زهد، چ 3، 1380، خطبه 147، ص 271