تاثیر قرآن در رفتار انسان
در قرآن آیات فراوانی وجود دارد که نتیجه تدبر و تفکر در آیات الهی را هدایت، نور، ایمان و… ذکر میکند. قرآن و تدبر و تفکر در آیات آن، از جمله عوامل بسیار مؤثر در رشد مثبت و هنجار استعدادهای درونی انسان است. از سوی دیگر، کمالجویی از جمله خواهشهای فطری و درونی انسان است که با رشد و بالندگی صحیح استعداد بالقوه او در پرتو هدایت الهی، و با به فعلیّت رسیدن آن، میتواند در مسیر زندگی بروز و ظهور داشته باشد و کمالجویی در علم نیز از جمله مصادیق خواهشهای درونی است که در طول تحصیل در پرتو هدایتهای قرآنی، تقویت و بالنده میگردد.
قرآن، دو کار اساسی نسبت به انسانها بر عهده دارد:نخست آنها را از هرگونه بیماری، عیب، ظلمت و نارساییهای فکری، اخلاقی و عملی پاک میسازد؛ سپس برای جوانه زدن شکوفههایِ فضایل انسانی، آنها را به سوی ارزشها و صفات پسندیده و خداگونه هدایت و تربیت میکند.
خداوند متعال در اینباره میفرمایدوَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ یَزِیدُ الظَّـَـلِمِینَ إِلآ خَسَارًا؛ (اسرأ، 82) قرآن را نازل میکنیم که شفا و رحمت برای مؤمنان است و ستمگران را جز خسران ]و زیان[ نمیافزاید. در این آیة شریفه، “شفأ” به مرحلة پاکسازی درونی و “رحمت” به مرحلة هدایت به سوی خدا اشاره دارد. آری، قرآن نسخة شفابخش، برای هرگونه انحرافات اعتقادی و اخلاقی است. اگر کسی میخواهد خود را از بیماری شرک، جهل، غرور، حسد، نفاق، دروغ، غیبت، بیصداقتی، اعمال زشت و… نجات دهد، دارویش در قرآن هست.
خداوند متعال میفرمایدقَدْ جَآءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَآءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ؛ (یونس، 57) از سوی پروردگارتان اندرز و شفادهندة دلها نازل شد
علی7 میفرماید"از این کتابِ بزرگِ آسمانی برای بیماریهای خود شفا بخواهید و برای حل مشکلاتتان از آن یاری بطلبید؛ چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردهاست:درد کفر و نفاق و گمراهی و ضلالت.ترجمه نهجالبلاغه، محمّد دشتی، خ 176، ص 332ـ334، افق فردا.)
البته این نسخه، مانند نسخههای دیگر، هنگامی در قلب و روح انسان اثر دارد که به آن عمل شود. آثارش وقتی نمایان میشود که فرمانش را در زمینه علم و آگاهی و عدل و داد و تقوا و پرهیزگاری، اتحاد و صمیمیت، از خودگذشتگی و جهاد و… بپذیریم و بدان عمل کنیم. آنگاه به سرعت خواهیم دید که نابسامانیهایمان سامان مییابد.(ر.ک:تفسیر نمونه، ج 12، ص 236ـ242.)
در اینجا به چند مورد از تأثیرها و اشارههای قرآن به ابعاد مثبت شخصیت و رفتار انسان میپردازیم:
1. درمان دردهای درونی:خداوند در قرآن میفرمایدیَـََّأَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَآءٌ لِّمَا فِی الصُّدُور؛(یونس،57) ای مردم!اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینهها است ]درمانی برای دلهای شما[ در آیة دیگر میفرماید:وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِین؛(اسرأ،82) و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان نازل کردیم.
2. شخصیت قرآنی در گرو دانستن و فهمیدن:قرآن کریم انسان را به تفکّر در جهانی که او را احاطه کرده است ترغیب، و او را به شناخت کلیه رمز جهان هستی رهنمون میکند. قرآن، انسان را با حلّ مهمترین مسئلة جهان هستی، یعنی فهم سازمان حتی، شناخت مبدأ و معاد آشنا میکند:الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَـَمًا وَقُعُودًا وَعَلَیَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَـَوَ َتِ وَالاْ ؟َرْض؛(آلعمران،191) آنان که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند".
3. پرهیز از تقلید کورکورانه و ترغیب به استقلال فکری:قَالُواْ یَـَصَـَـلِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَـَذَآ أَتَنْهَغنَآ أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ ءَابَآؤُنَا؛(هود،62) گفت:ای صالح!به راستی تو پیش از این، در میان ما مایة امید بودی، آیا ما را از پرستش آن چه پدران ما میپرستیدند باز میداری؟”
4. مسئولیتپذیری:شخصیتی که تحت تأثیر تربیتهای قرآنی قرار گرفته، شخصیتی مسئولیتپذیر است؛ نه تنها در مقابل کجروی، انحراف، جهالت و فساد سکوت نکرده در آن حل نمیشود، بلکه در برابر حرکت جامعه و خانواده و نزدیکان خویش نیز، خود را مسئول میداند و برای هدایت دیگران، خود را به زحمت میاندازدیَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُوَّاْ أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَة؛(تحریم،6) ای کسانی که ایمان آوردهاید!خودتان و کسان خود را از آتشی که سوخت آن مردم و سنگها هستند حفظ کنید؛ “لَعَلَّکَ بَـَخِعٌ نَّفْسَکَ أَلآ یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ ؛(شعرأ،3) شاید تو از ]اندوه[ این که ]مشرکان[ ایمان نمیآورند، جان خود را تباه سازی.
5. استواری و پایداری:خداوند در داستان حضرت موسیغ وقتی از راهیابی جادوگران به حق سخن میگوید، که سبب ایمان آنها شد، از پایداری آنان یاد میکند:قَالُوَّاْ إِنَّآ إِلَیَ رَبِّنَا مُنقَلِبُون # وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلآَّ أَنْ ءَامَنَّا بِ ؟‹َایَـَتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتْنَا رَبَّنَآ أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ ؛(اعراف،125ـ126) ]جادوگران فرعون که با دیدن اعجاز حضرت موسیغ ایمان آورده بودند، در مقابل تهدید او[ گفتند:ما به سوی پروردگارمان باز خواهیم گشت و تو ما را به کیفر نمیرسانی، جز برای این که ما به ]معجزات و[ آیات پروردگارمان ـ وقتی برای ما آمد ـ ایمان آوردهایم، پروردگارا!بر ما شکیبایی فرو ریز و ما را مسلمان بمیران.6. روحیه برابری و برادری:انسان قرآنی” از حیات اجتماعی، خود را عضوی از پیکر جامعه میداند و دیگر انسانها را خواهران و برادران خود میداند:إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛(حجرات،10) همانا مؤمنان برادران یک دیگر میباشند.
7. ایثار و فداکاری:وَ یُؤْثِرُونَ عَلَیََّ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَة؛(حشر،9) و آنها را بر خود مقدم میدارند، هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.
8. ترغیب به بندگی خدا و رهایی از بندگی دیگران:یَـََّأَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم؛(بقره،21) ای مردم!پروردگار خود را عبادت کنید، آن کس که شما را آفرید.؛ “إِن کُلُّ مَن فِی السَّمَـَوَ َتِ وَ الاْ ؟َرْضِ إِلآ َّ ءَاتِی الرَّحْمَـَنِ عَبْدًا ؛(مریم،93) تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بندة اویند."؛ “أَن لآ تَعْبُدُواْ الشَّیْطَـَنَ إِنَّهُو لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ ؛(یس،60) شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است.
9. اعتقاد به مبدأ و معاد:إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَ َجِعُونَ ؛(بقره،156) ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیمالبته تأثیرات سازندة قرآن بر شخصیت انسان، پیشتر از آن است که بیان شد. و اشاره به موارد مذکور، تنها در حدّ پاسخ به یک پرسش است.